«توده مه» شیوه ای است که اولین بار توسط مانوئل اسمیت[1] عنوان شده است. وی در کتاب خود با عنوان «وقتی نه میگوییم احساس گناه میکنم» شیوههای گوناگون ارتباط را بیان کرده است. دو شیوه مهم آن یکی توده مه است و دیگری درخواست منفی.
شیوه توده مه خصوصاً برای مقابله با انتقاد به کار میآید. طوری واکنش نشان میدهید که انگار یک توده مه هستید در عین سماجت، در برابر نظرات طرف هیچ مقاومت نمیکنید و با او به مشاجره نمیپردازید. وقتی در برابر کسی از شیوه توده مه استفاده میکنیم، در واقع میپذیریم که در عقاید و گفتههای طرف مقابل ممکن است حقایقی خصوصاً درباره شما وجود داشته باشد. هدف آن است که جریان انتقاد را به مکالمه عادی باز گردانید. به طور کلی شیوه توده مه به شکل مؤثری در بحث را میبندد. مثال، وقتی میگوییم: «شما هیچ وقت به دستورات خوب توجه نمیکنی» توده مه «می توانم بهتر توجه کنم» «من شنونده چندان خوبی نیستیم.»[2]
«درخواست منفی» نیز شبیه شیوه توده مه است، زیرا این شیوه هم برای مقابله با انتقاد و جلوگیری از حالت دفاعی استفاده میشود. درخواست منفی حالت سوالی دارد. وقتی کسی از شما انتقاد میکند برای این که به صورت خود کار درلاک دفاعی فرو نروید و از شما نقطه ضعف نگیرند، توضیحات بیشتری را از طرف مقابل درخواست میکنید.
مثال: «این که من به مراحل انجام کار فکر نمیکنم از چه لحاظ مسأله ساز بوده است؟»[3]
لازم است سخنران در هنگام مناظره و جدال بر احساس و عواطف خود مسلط شود، چون عدم تسلط بر احساسات باعث رفتارهایی میشود که این رفتارها با زمانی که خطیب از آرامش برخوردار است کاملاً متفاوت به نظر میرسد. چون آدرنالین بدن در این زمان سریع تر ترشح میشود و نیروی بدنی نزدیک به 20 درصد افزایش مییابد. در این هنگام کبد به داخل رگهای خونی گلوکز تزریق میکند و قلب و ریهها به اکسیژن بیشتری نیاز پیدا میکند. سیاهرگها منبسط میشوند و مراکز حیاتی مغز که مسئول حل مسألهها هستند، به تقریب وظیفههای خود را به خوبی انجام نمیدهند. همانگونه که میدانیم رساندن خون به بخش حل مسأله در مغز به شدت کاهش مییابد زیرا در اثر فشار استرس مقدار زیادی از خون به بخشهای زیرین بدن فرستاده میشود. به گفته جورج اودیورن[4] چنین حالتی یک موقعیت عاطفی است که شخص در آن واقع میشود و بدان معنا است که فرد در اوج یک ستیز قرار میگیرد. بنابراین در حل اختلاف، کنترل کارآمد عاطفهها، نخستین هدف میباشد که از آن به «روش حل اختلاف» تعبیر میشود. روش حل اختلاف میتواند به مجموعه ای از قاعدههای ساده که اختلاف را کنترل میکنند، گفته شود. فرایند سه مرحله ای حل اختلاف کمک میکند تا خطیب به گونه ای سازنده و به روش منظم بدون خسارت و با نتیجه بهتر با حضم معارضه کند.
گام نخست: با خصم با احترام رفتار کنید؛
احترام به خصم نگرشی است که با رفتارهای ویژه فرستاده میشود. شیوه گوش دادن به طرف مقابل، نوع نگاه کردن به او و آهنگ صدا، واژههایی که بر میگزینیم، دلیلهایی که به کار میگیریم، همه و همه احترام یا بیاحترامی ما را نسبت به او نشان میدهد.
گام دوم: تا هنگامی که «دیدگاه گوینده» دستگیرتان نشده است به گوش دادن ادامه دهید؛
هدف از گوش دادن، دریافت محتوای دیدگاهها یا پیشنهادهای شخص مقابل از دیدگاه و احساسهای خود اوست. به سخن دیگر، گوش دادن امکان ورود به محدوده ادراک شخص مقابل ومشاهده چیزهایی است که او درباره آنها از دیدگاه خود سخن میگوید. دکتر ریچارد کابوت بر این باور است که ما یک نظر مخالف را زمانی درک خواهیم کرد که آن چنان خود را دستخوش آن قرار دهیم که تأثیر متقاعد کننده اش را احساس کنیم و به نقطه ای برسیم که به راستی هر بخش حقیقی آن را ببینیم.
گام سوم: دیدگاهها، نیازها و احساسهای خود را بیان کنید؛
پس از احترام قائل شدن برای طرف مقابل، به عنوان یک شخص و درک احساسها و دیدگاههای او، گام بازگو کردن دیدگاهها و استنباط خود را آغاز کنید. برای این گام از فرایند حل اختلاف، رعایت موارد زیر سودمند است:
1. دیدگاههای خود را به گونه ای کوتاه بیان کنید؛
2. از واژههای آزار دهنده و شکننده پرهیز کنید؛
3. مقصود خود را بیان کرده و آن را توضیح دهید؛
4. احساسهای خود را آشکار کنید.[5]
اگر خطیب در مناظره و جدل با نیت صادقانه ای به منظور شناخت نظریه مخالف و جوهر حقیقی ای که ناگزیر در بر دارد، شرکت کند، نه تنها به مجادله نمیانجامد بلکه زمینه تبادل نظر را نیز فراهم میآورد. اما اگر گرفتار جدل غیر مشروع و ناپسند شود تا بخواهد، حقی را ابطال یا آن که باطلی را حق جلوه دهد، یا با سخنان خود، طرف بحث را تحقیر کند و او را شرمنده نماید، این جدلها مایه دشمنی و خصومت است و روابط برادری اسلامی را برهم میزند و در اسلام ناروا و غیر مشروع شناخته شده است.
امامهادی(ع) فرمودند: «المراء یفسد الصداقة القدیمة و یحلل العقدة الوثیقة و اقل ما فیه ان ی فیه المغالبة و المغالبة أس أسباب القطیعة»[6] بحثها و جدلهای خصومت بار، دوستیهای کهن را تباه میکند، پیمانهای محکم را از میان میبرد و کمترین خبری که در این گونه مجادلهها وجود دارد، این است که هریک از طرفین بحث، میخواهد بر دیگری غلبه کند و این تمنای غلبه و پیروزی، خود پایه و بنیان وسایل و اسباب جدایی است. همچنین پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «لایستکمل عبد حقیقة الایمان حتی یدع المراء و ان کان محقا»[7] بنده ای که میخواهد ایمان خود را به حد کمال برساند، باید مراء و جدال را ترک گوید، اگرچه حق با او باشد.
[7]. میزان الحکمة، ج 4، ص 2892.
سبحانی یامچی، محمد، هنر سخنرانی؛ شیوه ها و مهارتها، 1388، هستی نما، صص 119-123
درباره این سایت